در ادامه صحبتهای خادم که در برنامه ورزشی "ورزش از نگاه دو" حاضر شده بود را میخوانید
* وضعیت کشتی را چگونه ارزیابی می کنید؟
جایگاه کشتی به عنوان ورزش ملی کشور ایجاب میکند که زیر ذره بین باشد و نقد هایی داشته باشد، فضای حاشیهای هم قاعدتا زمانی که ثبات مدیریتی آن گونه که باید فراهم نشود، بیش از شرایط متعارف ایجاد میشود. امیدوارم در حوزه فنی که محور بحث کشتی است بتوانیم با کمترین حاشیه و کمترین آسیب و تهدید مواجه باشیم. چون متأسفانه فضای حاشیهای و تنگناهای مدیریتی که گریبان گیر کشتی است روی مسائل فنی تأثیرگذار است.
* چرا بعضی ها مطرح میکنند خادم در فدراسیون کشتی همه کاره است، آیا بعضی ها از بودن شما ناراحت هستند؟
من بضاعت محدودی در کشتی دارم و اندازه دانش و بضاعت خود در بخش فنی یا هر جای دیگری که بتوانم کمکی کرده باشم در خدمت کشتی خواهم بود. البته تا زمانی که بگذارند که نمیدانم تا کی خواهد بود. با توجه به وضعیت فعلی کشتی در برنامه ها سعی شده موضوعات با آینده نگری دنبال شود. تا زمانی که بگذارند در کشتی باشم حتما در بخش فنی و در سایر بخش ها هرکاری که بعنوان وظیفه باید انجام دهم را دنبال میکنم.
من با توجه به شرایط مدیریتی ورزش در کشور، خود را هیچگات در موقعیت رییس فدراسیونی ندیده و نمیبینم. هر مدیریتی در هر سطحی یک سری ویژگیهایی میخواهد که مسوولیت فدراسیون با ویژگیهای من که در کارها دنبال میکنم همخوانی ندارد. این حرف که بعضی ها میگویند من رئیس فدراسیون هستم از محبتی است که آنها به من دارند.
* هدف از تشکیل شورای فنی چیست؟
ما یک مسئله جدی در فضای مدیریتی ورزش و حتی کشور در حوزههای تخصصی داریم و آن عدم ثبات در برنامه ها و سیستمهای اجرایی است. چون متأسفانه مدیریتها به یکسری مناسبتها و تعاملات غیر تخصصی هم وابسته است.
یعنی الزاما چون فدراسیون کشتی و رشته کشتی یک رشته کاملا فنی و تخصصی است دلیلی بر این ندارد که حتما مدیریت در این ورزش از دل کشتی یا افرادی که با این رشته آشنا هستند یا حداقل با فضای کلان ورزش به گونهای آشنا هستند که برای کشتی مثمر ثمر باشند رخ دهد. بهمین دلیل باید الگوی مدیریتی در حوزه های تخصصی بگونه ای باشد که با هر اتفاقی برنامههای تخصصی و فنی از مسیر خود خارج نشود، درست مثل اینکه با تغییر هر مدیر عامل در یک کارخانه تولیدی، ما خط تولید را عوض کنیم.
در کشتی هم چون رییس فدراسیون، مدیر فنی و یا سرمربی جابجا میشود کل برنامهها به هم میریزد و این ناپایداری در هر حوزهای چه ورزشی و چه غیر ورزشی اثرات خیلی جدی بر کار میگذارد. یعنی قرار نیست اگر مدیران کلان جابجا میشود سیستم و یا برنامههای فنی تغییر کند. چون کوچکترین تغییر در برنامه فنی به شدت در نتیجه و عملکرد اثر گذار هست. در بحث کشتی هم این موضوع کاملا صدق میکند. ما باید فضا و الگویی را ایجاد کنیم که متکی به فرد نباشد و با رفتن فرد یا مدیری این برنامهها بی اثر بماند یا در مدیریت جدید تغییر نکند.
فضای فنی کشتی و رشتههای ورزشی دیگر باید متکی به آرای جمعی از بزرگان آن ورزش باشد. ما پیشنهادی که داشتیم و الگویی که تشکیل شد تشکیل شوراهای فنی به طور جداگانه برای کشتی فرنگی و آزاد بود .که در هر کدام از این شوراها جمعی از بزرگان این رشتههاحضور دارند. البته در این شوراها همه این بزرگان طبیعتا نمیتوانند حضور داشته باشند و یا به گونهای نیست که همه سلایق در آن وجود داشته باشد. اما جمعی از بزرگان هستند. چون این شورا باید در فرآیند تصمیم گیریها ،خیلی جدی و قاطعانه در کوتاه ترین زمان ممکن اثر گذار باشند.
* اگر رئیس جدید فدراسیون شوراهای فنی را منحل کرد چه میشود؟
این نکته هم وجود دارد اما اگر مدیر با تدبیری انتخاب شود ترجیحا خودش را با جمعی از بزرگان حوزه فنی کشتی در تقابل قرار نخواهد داد. یعنی زمانی که یک نفر مسئول همه چیز باشد با جابجا شدن وی ،کل برنامهها به هم میخورد. باید الگوی مدیریتی را دنبال نمود که این اتفاق نیافتد ودر هر شرایطی و با هر تغییری برنامههای فنی پایدار باشد. رئیس فدراسیون در رشتههای مختلف صرفا بر اساس مناسبات تخصصی انتخاب نمیشوند و خیلی از مناسبتها غیر ورزشی نیز از سوی وزارتخانهها در نظر گرفته میشود. با تعویض روسای فدراسیونها و با مدیران تیمهای ملی، حوزه فنی باید ثبات داشته باشد و نباید برنامهی فنی بهم بخورد. چون وقتی یک شورا تصمیم ساز و تصمیمگیر برنامهها هستند و در ضمن جایگاه مشاوره نیز برای مدیران تیمهای ملی کشتی دارند و در برنامهریزیهای فنی در جایگاه خرد جمعی تصمیمگیری میکنند و بحثهای فنی را پیگیری میکنند،چون جمعی تصمیمگیری می گیرند، اشکالات کمتری در تصمیمات ایشان وجود دارد. این را اگر حفظ کنیم جابجایی مدیران برنامهی فنی در کشتی را بهم نمیریزد و شرایطی از ثبات و پایداری نسبی وجود میآید. باید از این الگوی مدیریتی حمایت شود.
از طرف دیگر، شوراهای فنی تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی به تفکیک عمل میکنند و شورای فرنگی نیز خیلی مستقل و جدیتر عمل میکند.اعتقاد من اینست که حوزه مدیریت فنی تیم ملی آزاد و فرنگی باید جدا باشد.و با توجه به جایگاه که کشتی فرنگی در المپیک کسب کرده است باید مدیریت فنی مستقل و جدا گانه ای داشته باشد.باید فرصت سعی و خطا داشته باشند.خوشبختانه مدیریت امور فنی را شورای فنی به آقای اشکانی که عنوان دار کشتی فرنگی در هر سه رده سنی نوجوانان و جوانان و بزرگسالان است واگذار کرده. این استقلال در حال شکل گرفتن است و این استقلال فرد محور نیست و جمع محور است و این امر و رفتار جمعی میتواند از نواقص کم کند. البته نمیتوان گفت که ما هیچ نقصی نداریم. در کشتی آزاد نیز جمعی از بزرگترها و پیشکسوتان کشتی آزاد هستند به همین نحو کار دنبال میشود.
* اکبرنژاد گفته است که از سرمربیگری تیم جوانان کنار رفتم و مشکلشان با دخالت ها است؟
آقای اکبرنژاد از مربیان بسیار خوب و سلامت و دلسوز کشتی ما است. به دلیل اینکه ما به نوعی با هم کشتی را شروع کردیم شناخت بسیار نزدیکی از هم داریم. این طبیعی است که در یک شرایطی هم مشکلات کاری و هم فنی امکان دارد به گونهای بشود که سلیقههای مختلف نتوانند کنار هم قرار بگیرند. اما دلیلی ندارد که آقای اکبرنژاد را خارج از حوزه فنی کشتی ببینیم. آقای اکبرنژاد حتما در کنار مجموعه حوزه فنی خواهد بود در هرجایگاهی که صلاح باشد و امکان به کار گرفتن توانایی های ایشان باشدبکار گرفته خواهد شد.
* آقای اکبرنژاد گفت با دخالتهایی که مدیر تیمهای ملی میکرد کار کردن ممکن نبود؟
ما یک سیاستهای واحدی باید در ردهی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان به لحاظ فنی داشته باشیم و نمیتوانیم چون نوجوانان یک سرمربی برای خودش داشته باشد و سرمربی قابل اعتمادی همچون مراد محمدی دارد، جداگانه یک سیاست فنی داشته باشد، جوانان یک سیاست فنی و بزرگسالان یک سیاست فنی دیگر داشته باشد.
یک ادبیات فنی باید بر فضای تیمهای ملی کشتی حاکم باشد تا کشتی گیری که از نوجوانان تا بزرگسالان میرسد مجبور نباشد یک زمانی را طی کند تا ادبیات فنی جدیدی را در رده ی سنی دیگر بیاموزد. در این تعامل مربیان تیمهای ملی بزرگسالان، جوانان و نوجوانان با هم کار میکنند. مثلا در سر تمرین نوجوانان مربیان بزرگسالان نیز حضور دارند در جوانان هم به همین نحو و در بزرگسالان نیز همینطور کارگاههای فنی که ما داشتیم تمامی مربیان ردههای سنی با هم کار کردند. این تعاملی که ایجاد میشود طبیعتا خیلی از فاصلههایی که ما امروز میبینیم که ریشه در پایه دارد(مثل تکنیکهای پایه )را نخواهیم دید. چون مربیان بزرگسالان با خروجی نقصهای فنی نوجوانان و جوانان مواجه هستند طبیعتا سیاستهای فنی واحد برای سه ردهی سنی میتواند بسیاری از مسائل و مشکلات در سطح بزرگسالان را حل کند. گاهی فضای کاری و تعاملات امکان دارد به گونهای بشود که برداشتهای مختلفی صورت بگیرد و سوء تفاهم به وجود بیاید و نکته مهم این است که آقای تقی اکبرنژاد از مربیان خوب، بسیار سلامت و دلسوز کشور ما است و حتما در حوزههای فنی خواهد بود.
* بحث استعدادیابی یکی از مشکلات ساختاری است از نگاه شما مهمترین مشکلات ساختاری ورزش ایران چیست؟
ما در ساختار ورزش سیستم کشف، جذب و پرورش استعداد را نداریم. طبیعتا تا زمانی که این سیستم در ساختاری فرا ورزشی و بین بخشی نباشد و نتواند استعدادهای پایه را از طریق پیکرشناسی و سایر مؤلفههای که وجود دارد (مانند کشورهایی همچون چین و شوروی سابق که به صورت زیبایی انجام میدادند)انجام دهد، با مشکل روبرو هستیم.
من فکر میکنم این مورد از آن آرزوهایی است که شاید فرصت دستیابی و رویت و درک آن نصیب آنهایی که دغدغهی این امر را دارند و حس میکنند، متأسفانه به دلیل فضای غیر ورزشی که در حاشیه و اصل ورزش در این دو سه دهه وجود دارد، مهیا نشود. .
باید الگویی را بمنظور اجرای بخشی از سیستم کشف ، جذب، و پرورش استعدادها در فدراسیونها ایجاد کنیمکه کارشان از بستر سازی شروع میشود و نهایتا به سیستم گلخانهای ختم میگردد. . سیستم گلخانهای بعنوان یکی از حلقههای یک سیستم پرورش پشتوانه ها قابلیت دارد اما به تنهایی ناقص است. در کشورهایی مانند ما که نتیجهگرا هستند وصرفا به نتیجه به صورت مقطعی توجه خاص میشود و فضای افکار عمومی هم بیشتر متوجه این نتایج مقطعی است تا به کارهای ساختاری و ریشهای، سیستم گلخانهای یک سیستم بسیار با ارزشی میتواند باشد.اما این سیستم یک عمری دارد .چون سیستم گلخانهای هرچقدر که به سمت مسابقات اصلی و مهم میرویم تنگ تر میشود و صرفا ستارهها را نگه میدارد و ما بقی را ریزش میکند .
این ستارهها عمر قهرمانیشان در مسابقات اصلی مانند المپیک و یا در یک دورهای از مسابقات تمام میشود .آن موقع است که چون این سیستم پشتوانهی کارگاهی ندارد یعنی این گلخانه را در یک گلزار تعریف نکرده ایم تا مرتباً جریان بوجود آورنده استعداد داشته باشیم، پشتوانهها نیز تمام میشوند و وقتی تمام میشود ما با یک فاصلهای مواجه هستیم که امروز در کشتی میبینیم و میگوییم بین نفرات اول تا دوم فاصله خیلی زیاد است و ما در خیلی از اوزان هم در فرنگی و هم در آزاد واقعا نفرات دوم ما اصلا جایگاه نفرات اول را ندارند و این دغدغه ایجاد میشود که مربیان ما جسارت برگزاری مسابقات انتخابی را ندارند.چرا چون در یک مسابقه داخلی به صورت اتفاقی که کم هم پیش نمیآید نفر اول ما که دارای کلاس جهانی است در مقابل نفر ضعیف تر شکست می خورد. آنوقت من مربی چگونه آن نفر ضعیف تر را که میدانم دارای کلاس جهانی است به میدانی ببرم که نتیجهای حاصل نمیشود. از این رو ترجیح میدهند از رقابتهای انتخابی تیم ملی چشم پوشی کنند و کار را در یک سیستم گلخانهای پیگیری نمایند. این سیستم برای من مربی و برای فضای کار ورزشی که دنبال میکنم به نتیجه ختم خواهد شد اما این نتیجه گرایی پر سود،یک جایی با ایجاد یک فاصله بسیار جدی بین پشتوانهی فنی و ستارهها نقص و ضعف اساسی اش بیرون میزند.که البته به گردن ایندگان می افتد.
سیستم گلخانهای در کوتاه مدت و در یک زمان چهارساله جواب میدهد ولی الان این ظرفیت وجود دارد که سیستم گلخانهای را در فضای کارگاهی تعریف کنیم تا استعدادهای بالقوه شناسایی شوند و از دل این استعدادهای بالقوه یکسری استعدادهایی برتر میشوند و در اردوها حاضر میشوند .
ما در بعضی از زمانهای سال مثلا بعد از مسابقات جهانی شش ماه زمان داریم تا بتوانیم سازندگی کنیم و کارگاهها را فعال کنیم و در شش ماه بعد بر اردوهای اصلی تیم ملی و کار گلخانهای تمرکز نماییم. هر دوی این حلقهها در واقع محدوده ی میانی و رأس یک هرن را تشکیل میدهند که قاعده ی آن سیستم بستر سازی ما باید باشد.
شوراهای فنی تیمهای کشتی آزاد و فرنگی در برنامه ی سال 92 تأیید کرده اند که دو دوره مسابقه نونهالان برگزار شود. چیزی که چند سال است متأسفانه متوقف شده است. وقتی کشتی جایگاه خود را در آموزش و پرورش از دست بدهد، آن فضای شناسایی استعدادها در حوزه بسترسازی و نونهالان از بین میرود. البته این دو مسابقه نونهالان یک دوره در شهریور ماه برگزار میشود و یک دوره در آذرماه در قالب مسابقه پهلوانکها هم در فرنگی و هم در آزاد. از این رقابتها در جهت تحقق حلقه ی بسترسازی یک سری استعدادها شناسایی میشوند و در اردوهای نونهالان و بسترسازی فنی در شش ماهه ی دوم حضور پیدا میکنند و پشتوانه ی کارگاه های فنی را شکل میدهند. از دل اینها در ردهی نوجوانان جوانان و بزرگسالان کارگاههای فنی شکل میگیرد و بعد استعدادهای بالقوه به وجود میآید و در نهایت از دل اینها استعدادهای بالقوه ، استعدادهای برتر در قالب حلقه ی گلخانه ای گزینش میشوند. .
اتفاقی که میافتد این است که هرزمانی که گلخانههای ما به هدف نهایی که المپیک است نزدیک میشوند، یا ستارههای ما به پایان مسیر قهرمانی میرسند، جریان پشتوانهسازی که از بستر سازی اغاز شده تولیدات فنی خود را عرضه میدارد و کارگاهها و گلخانه های ما را پر از استعدادهای بلقوه و برتر میکند. در واقع جریان سازندگی در کشتی متوقف نمیشود و از بین نمیرود وما به دورهای نمیافتیم که نفر دوم نداشته باشیم. و چند سال بالاجبار افت کنیم. چون ما در ساختار ورزش سیستم کشف و پرورش استعداد نداریم اگر این سیستم بسترسازی ، کارگاهی و گلخانهای در فدراسیونهای ورزشی به ویژه کشتی شکل بگیرد (با توجه به انتظار مردم عزیزمان) باعث میشود ضمن اینکه همواره از کسب از نتایج نسبی باز نمی مانیم( چون گلخانه فعال است )،جریان پشتوانهسازی هم تعطیل نخواهد شد.
* مشکل اصلی کشتیگیران در حال حاضر چیست؟
کشتی بعد از المپیک در شرایط بسیار سخت و تنگناهای جدی مالی و اجرایی قرار گرفته و در عین حال کار کرده است.علیرغم اینکه تمایل ندارم این فضاها را منتقل کنم و اعتقاد دارم در تنگناها باید جدیتر ایستاد و کار کرد .چون طبیعتا این خانواده متعلق به پیشکسوتان و زحمتکشان رشته کشتی است و انتظار همیشگی مردم هم از کشتی که انتظار بحقی است ،الگو بودن در تمامی شرایط است،از اینرو تنگناها نباید باعث شود کار را زمین گذاشت.پس از المپیک در شرایط سخت و تنگناهای جدی هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ اجرایی در حوزههای فنی کار را دنبال شده است. این تنگناها در اردوهای تیم ملی به جایی رسیده که ما برای صبحانه و برای تأمین نان صبحانه کشتی گیران دچار مشکل بوده ایم. شاید اگر امروز مدیر خانه کشتی و تمام پرسنل زحمتکش خانه کشتی نبودند که فراتر از انتظارات و مأموریتهای خودشون فعالیت نمیکردند و یا مربیانی که هم در رشته فرنگی و هم در رشته آزاد فراتر از مسئولیت خودشان مایه گذاشتند و نیز کشتیگیرانی که در هر شرایطی با کم و زیاد اردوها کار شان را دنبال کردند، اکنون مدتها بود برنامه های کشتی متوقف شده و با منطق، نبودن امکانات و منابع ،بسیاری از فعالیتهای انجام شده هیچگاه انجام نمیشد. در این تنگناها کار انجام شده است و امیدوارم که فضای متفاوتی در کشتی کشور در این سه چهار ماهه که مسابقات جهانی را در تمامی رشتهها در پیش داریم به وجود آید تا این تنگناها یک مقدار در شرایط طبیعی قرار گیرد.
* مسابقات انتخابی آخر هفته به چه صورتی است؟
باید بر اساس یک قاعده و ضابطه مشخص انتخاب تیمهای ملی صورت گیرد تا مربیان با برنامهریزی و کشتی گیران تکلیفشان در طی سال مشخص باشد، یعنی ما مسابقات قهرمانی کشور را داریم، انتخابی تیم ملی مرحله اول را داریم، سپس مسابقات جام یادگار و تختی و سپس مسابقات انتخابی مرحله نهایی را در پیش رو داریم. این فرایند امسال بعنوان سال اول در یک چهار چوب خاصی طی شد. نواقصی هم دارد و بنا گذاشتیم مردادماه تمامی نواقص آن را از تمامی کارشناسان، متخصصین و علاقمندان بگیریم و یکبار اصلاح شود. اما الان ضابطه اینجاست حتی کشتی گیری که در مسابقات جام تختی و یادگار شرکت نکرده و گفته آسیب دیده است تمامی مستندات خود را به کمیسیون پزشکی برده و کمیته پزشکی برخی از اینها را نپذیرفته و رد کرده است. یعنی باید ضابطه حاکم باشد گرچه کار مربیان تیم ملی را سخت کرده است اما نتیجه آن باروری و پرورش پشتوانههای فنی در کشتی است.
بنا را بر این گذاشتیم که انتخابی تیم ملی مبنای انتخاب تیمهای ملی ما باشد و این مبنا موجب می شود حتی اگر شوراهای فنی ما یکجا تصمیم بگیرند اگر کشتی گیر برتری را که نتیجه متفاوت در ردهبندی گرفته و به جای اولی دوم و سوم شده است انتخاب کنند ماهیت برگزاری و ارزش برگزاری مسابقات انتخابی و فعالیت تمامی جامعه کشتی که از قاعده این حرم تا رسیدن به رأس این حرم انجام میدهند باعث می شود که این جریان متوقف نشود و جریان کشتی زنده بماند. به امید خدا که پنج شنبه و جمعه این هفته که مسابقات انتخابی تیم ملی در هر دو رشته آزاد و فرنگی در سالن شهدای هفتم تیر برگزار خواهد شد از نوعی باشد که مردم توقع آن را دارند.